Tuesday, October 13, 2009



باطل شده ای
تاریخ مصرفت گذشته حاجی..
باور نداری؟
باور کن!
احمق..جاهل..جاعل..
زمانی بود..گذشت..رفت زیر خروارها خاطرات خو ب ب ب ب ب و بد!خوب؟ بددددددددد!!..
تموم خاطرات بدن..اصن گذشته بده..همین یه دقیقه پیش..اونم جزو گذشتس..
همه چی از یاد آدم میره..یاد آدما..
شناور شده از میون ابرها
خاطرات اکنون واسه دیدنم هجوم آوردن..
اما در فضائی بین بهشت و گوشه ای از یه سرزمین غریب، من رویائی داشتم..
من رویائی داشتم..
اوه..یه دونه واقعیش..!!
شب پشت شب
درن سرم می چرخه و می چرخه..
رویاش دیوونم می کنه..
گوشه ای از یه سرزمین غریب..عجیب..
هرچی شده، شده..واتز دان ایز دان..
فقط
فقط من
من نمی تونم پرده آخر رو بنویسم..
نه حقش نیس..پرده آخر باس مال من باشه..حق منه..
مراعات رویاهام رو بکن..پروای خوابام رو داشته باش..
آدم باش..آدم باش..آدمیت کن..مقداری..
Take heed

No comments: