Thursday, April 29, 2010



اوضاع بدي شده؛
هرجا که هستيد، هر از چند گاهي دستي به جيب خود بکشيد
تا مطمئن شويد کيف پولتون سر جاشه.
همين روش را در مورد دوست دختر خود نيز اعمال کنيد.


Monday, April 26, 2010




آدمهايي هستند كه ناخودآگاه از خودمان مي رنجانيم.
مثل ساعت هايي كه صبح دلسوزانه زنگ مي زنند و
در ميان خواب وبيداري بر سرشان مي كوبيم.
بعد مي فهميم كه خيلي دير شده.


Thursday, April 22, 2010



هر رابطه اي چون پارچه اي ست.
هر بهم زدني چون جر خوردن؛
دريغ کز رابطه ات
بافته بودم خشتکي.


Wednesday, April 21, 2010


ترکیدم و پاره پاره هایم انگار به تمام دنیا چسبیدند..







ساده است..


Tuesday, April 13, 2010



...من خوب می دانم که زندگی يکسره صحنهء بازی ست ،
خوب می دانم .
اما بدان
که همه برای بازی های حقير آفريده نشده اند ...
به ياد داشته باش
که روزها و لحظه ها هيچگاه باز نمی گردند .
به زمان بينديش
و به شبيخون ظالمانهء زمان .
زمستانی طولانی و سخت در پيش خواهيم داشت
زمستانی که از ياد نخواهد رفت ...
ديگر چه می توانم گفت ،
جز اينکه
لباس های زمستانی ات را فراموش نکن .

سمفونی مردگان --- " عباس معروفی "




آدمهای احساساتی را بايد کُشت. آنها به درد لای جرز هم نمی خورند. يا از خوشحالی در
ارتفاع صد هزار پايی بال بال می زنند يا از افسردگی خودشان را شش هزار فرسنگ زير
سطح زمين دفن می کنند. آدمهای احساساتی در طول سه دههء اول زندگی شان در مجموع
سه دقيقه در واقعيت و روی سطح زمين هستند و بقيهء پانزده ميليون و هفتصد و شصت و هفت
هزار و نهصد و نود و هفت دقيقهء آنرا در هپروت به سر می برند. آدمهای احساساتی
بی هدف ترين، بی مصرف ترين و غير قابل اعتمادترين محصولات آفرينش هستند.
آدمهای احساساتی تنها کسانی هستند که معنی واقعی زندگی را می فهمند. آدمهای احساساتی
هزار هزار بار عاشق می شوند و هر بار مطمئنند که اين بار با تمام دفعات قبل فرق می کند.
هر روز به مدت يک تا چند ساعت احساس می کنند خوشبخت ترين آدم روی زمين هستند و
آگاهی از اينکه بقيهء روز را در افسردگی مطلق به سر می برند باعث می شود تک تک لحظات
شيرين زندگی را با نهايت وجود تجربه کنند و از آن لذت ببرند. آنها می توانند در يک لحظه تمام
دنيا را فراموش کنند و از پيامدهای هيچ تصميمی نترسند. هيچ روزی در زندگی آدمهای احساساتی
مثل روزهای ديگر نيست. هر روز هزار دليل جديد هست برای اميد و عشق به زيستن و هزارو
يک درد جديد برای آرزوی مرگ و زجر کشيدن.
آدمهای احساساتی بزرگترين دروغهای تاريخ بشريت را به ثبت رسانده اند. آنها هر قولی که
داده اند را هزار بار شکسته اند و هر اشتباهی را صدهزار بار تکرار کرده اند. آنها اصلا هيچ
درکی از معنی هرگز و هميشه و ممنوع و درست و غلط ندارند. آدمهای احساساتی زندگی
اطرافيانشان را به گند می کشند و تنها کاری که در قبال گناهان فجيعشان انجام می دهند
اين است که برای مدت کوتاهی شديدتر و عميقتر افسرده می شوند.
آدمهای احساستی در هر لحظه از زمان تمام افکارخصوصی و احساسات واقعيشان را
به تمامی جهانيان اعلام می کنند. آنها تنها کسانی هستند که «دوستت دارم» را با تمام وجودشان
احساس می کنند و برای فرياد زدنش از هيچ کس و هيچ چيز نمی ترسند. آدمهای احساساتی واقعا
همانقدر که می گويند سبک هستند، آنها واقعا روی ابرها راه می رند، درست مثل روزهايی که
می خواهند بميرند، آنها وزن بدبختی را روی تک تک سلولهای پوستشان لمس می کنند. آدمهای
احساساتی هرگز و هيچ وقت و به هيچ دليلی در لحظه دروغ نمی گويند و تمام حرفهای اطرافيانشان را نيز در همان لحظه از صميم قلب می پذيرند.
تکرار می کنم : آدمهای احساساتی را بايد کُشت.

Sunday, April 4, 2010



" شنيده ام كه ون گوك ، بي جهت مي گريسته است. بي جهت ...چه حرفها مي زنند واقعا ...
انگار كه اگر دليل گريستن انساني را ندانيم ، او يقينا بي دليل گريسته است . "

نادر ابراهيمي _ چهل نامه ي كوتاه به همسرم


Saturday, April 3, 2010



- ولی آخه چرا جدا بشیم؟ ما می تونیم تمام عمر با هم خوشبخت باشیم.
- وقتی دو نفر این جور که تو می گی به هم بچسبن عاقبت کارشون به اونجا می کشه
که اتومبیل و خونه می خرن و کار و کاسبی و بچه و این جور چیزها راه می اندازن.
اون وقت دیگه رابطه شون عشق نیست. اسمش می شه زندگی.

خداحافظ گاری کوپر/ رومن گاری




می گه چرا بدون اطلاع قبلی رفت پی کارش و یه دفعه منو تنها گذاشت..
می گم وقتی راهی جز پیچیدن به چپ نیس باید راهنما زد؟


Thursday, April 1, 2010



دلمان را به چه خوش کرده ایم ؟

اين همه بالش تنها ؟

اين همه تخت نيمه خالي ؟

اين همه پتوي يك نفره ؟

اين همه ملافه مچاله ؟

من دلم يخ كرده ... کبریت داری؟