Wednesday, May 26, 2010



می گه: اول خودت..بعد دیگران..بعد اون..
می گم: دیگه خودمی نمونده..هرچی مونده باشه..گذاشتم به حراج..وقف تمام.
می گه: فکر نمی کنم...تو بالاتر ازینائیا..
می گم:همیشه اینجوری میشه..به قول جیکوب : فقط یکبار تموم میشه..
و هرچیز قبل ازون..فقط یه پیشرفته..یه سیر تکامل..


Tuesday, May 25, 2010



از برگ های دفترم بیرون بیا
از ملافه های رختخوابم
از فنجان قهوه ام بدرآی
از قاشق شکر
از دگمه های پیراهنم
از نخ دستمالم بیرون شو
از مسواکم
از کف خمیر ریش روی صورتم

از همه ی چیزهای کوچک بیرون آی
تا بتوانم کار کنم

نزار قبانی


Friday, May 21, 2010



به تو می‌آموزم چگونه با لبخند کينه را پنهان کنی. چگونه رام بنمايی و در پس آن توسنی کنی.
چگونه بی‌نيازی را پرده خودخواهی کنی.
به تو می‌آموزم چگونه با بزرگ کردن ايشان پستشان کنی.
چگونه مهربان بنمايی و در پس آن بيزاری کنی. آه مبادا خودت باشی.
اين جائيست که نيکيهايت دشمنان تواند.
جايی که اگر درخت بارده باشی سنگ می‌خوری. آنان که مرد بودند از مردی افتادند؛
و حالا نوکری پيشه کرده‌اند
تا زنان را از زنی بيندازند. اين جائيست که همه بايد خواجه باشند؛ تا فقط يکی مرد جلوه کند.

پرده‌خانه؛ بهرام بيضايی


Monday, May 17, 2010



همیشه همینطور است ... مدتی طول می کشد ... و بعد واقعا دیگر مهم نیست.




وقتی قراره تو یه رودخونه پر آب و خروشان غرق بشی
دست و پا نزن
بذار حداقل پزش نمونه واسه رودخونه که" نمی دونی چه تقلائی می کرد بدبخت..!!"


Saturday, May 15, 2010



اگر زنی را نیافته ای
که با رفتنش نابود شوی
تمام زندگی ات را باخته ای
این را منی میگویم
که روزهایم را زنی برده است جایی دور
پیچیده دور گیسوانش
آویخته بر گردن
سنجاق کرده روی سینه
یا ریخته پای گلدانهاش
باقی را هم گذاشته توی کمد
برای روز مبادا.

رضا ولی زاده



Wednesday, May 5, 2010




عشق يه جور بازيه.
يه بازی قانونمدار.
اولين قانونش اينه که
نقشی رو که از اول انتخاب کردی تا آخر بری
وسط بازی عشق
عين وسط يه تئاتر حرفه‌ای
نميشه نقش عوض کرد

تعدادی از نقشهای مورد علاقه من:
ناصح مشفق
دانای کل
بچه کوچولوی حرف گوش کن
بچه کوچولوی شيطون حرف گوش نکن
شاه
رعيت
لوس خودخواه
جوجه اردک زشت
بزرگوار
هرزه شيرين
پيشی نازی
آغوش گرم

انتخاب چند نقش همزمان بلامانع است.




Saturday, May 1, 2010



یه دریاس
باید شناگر باشی
باید دید مناسبی از آمادگیت داشته باشی
باید بدونی تا کجا دووم میاری
باید همراهت رو بشناسی..نباس تمام مسیر وزنش رو تو تحمل کنی..اونم باس با تو شنا کنه..
فقط مواقعی که خسته میشه حملش کنی..
اگه نمی تونی..اگه نمی تونه..
نباید بری جلوی جلو..
نباید تا جائی بری که نه راه پیش داشته باشی..
نه راه پس..
باید بشناسی..خودت رو..همراهت رو..
اگه غیر از این باشه
اگه یه قایق موتوری بیاد و همرات رو با خودش ببره..
بعد تنها بشی و خسته..
همونجا مجبورمیشی همه چی رو ول کنی و بری پایین..
قلپ قلپ قلپ
قلپ قلپ
قلپ..
انگار هیچوقت نبودی..