Thursday, January 22, 2009



بارون بارونه..زمینا تر میشه..
گل نسا جونُم ..کارا بهتر میشه..
گل‌نسا جونُم تو شالیزاره..
برنج می‌کاره ،می‌ترسُم بچاد
طاقت نداره طاقت نداره...
دونه‌های بارون ببارین آروم‌تر
بارای نارنج داره می‌شه پر پر
گل‌نسای منو می‌دن به شوهر
خدای مهربون تو این زمستون
یا منو بکش یا اونو نستون
بارون می‌باره زِمینا تر میشه
گل‌نسا جونُم کارا بهتر میشه
گل‌نسا جونُم غصه نداره
زمستون می‌ره پشتش بهاره..

هاهاها!!زِکی!!

No comments: