Wednesday, September 7, 2011


می دانم که می روم
خوب می دانم که به زودی می روم
و به این سادگیا نخواهد بود
رفتنی بی بازگشت
می دانم که تمام پلهای پشت سرم را هم خراب خواهم کرد
دلم برای همه تنگ می شود و برای 30 سال زندگی
ولی
می دونی
دیگه هیچی واسم هیچ اهمیتی نداره
مث تموم چیزای با ارزش دنیا که دیگه ارزشی ندارن

No comments: