Monday, June 7, 2010


به تو یاد می دهم که چگونه عشق بورزی.
به تو یاد می دهم که چگونه خود را فدا کنی.
به تو یاد می دهم که چگونه صبر کنی.
به تو یاد می دهم زمانی را فقط و فقط برای کسی و به خاطر کسی صرف کنی.
به تو یاد می دهم آرامش را پیدا کنی..آرامشی از رضایت او..
به تو یاد می دهم چگونه در مقابل اخم و بداخلاقی های اولبخند بزنی و دستانش را ببوسی.
به تو یاد می دهم زندگی همراه با عشق را.
به تو یاد می دهم که بعد از این چشم ها را ببینی..نفسها را حس کنی و
طعم شیرین لبانی گرم را بچشی..آرام آرام مزه کنی و به خاطر بسپاری.
به تو یاد می دهم چگونه اکنون راضی باشی بدون آنکه به آینده امیدی داشته باشی.
به تو یاد می دهم "عاشقتم گفتنها" موقتی اند..نباید از آنها سند بسازی..
نباید به آنها دل ببندی..تنها باید در حال لبخند بزنی..
به تو یاد می دهم آرام باشی..بفهمی..اما به روی خودت نیاوری..هیچ گاه..
به تو یاد می دهم چگونه در پی کسی بدوی که دیگران بدون دویدن به او رسیده اند و اگر
نرسیده اند..هر زمان اراده کنند می رسند..
به تو خیلی چیزها یاد می دهم.
بعد... می روی..مثل بقیه..مثل تمام دختران من..
و زندگی می کنی..زندگی زیبا..
باور کن بارها و بارها این کار کرده ام.
خیلی دور ،خیلی نزدیک...
خیلی زیاد، خیلی کم.. و آنها راضی اند..خیلی راضی..
نمی دانی وقتی از زندگی آنها تعریف کنم..اشک در چشمهایمان جمع می شود..
از اینکه چگونه یارشان را پیدا کرده اند..چگونه عشق می ورزند..چگونه عشقبازی
می کنند..چگونه می روند..چگونه می آیند..چگونه می رقصند..چگونه می نشینند..
چگونه بر می خیزند..
باید باشی و ببینی..از دریچه روح و نگاه من..
من...
من؟
من نیز باید راضی باشم..نه؟
مگر غیر از این است که هرکس به دلیلی آمده است؟


No comments: