Friday, January 15, 2010



"...احساس كردم كه محروم ترين فرد دنيا هستم .شيشه ليكوري به يادم آمد
كه رويش چند فرشته اسكاتلندي رسم شده بود.لالا گفته بود:(اين يكي من هستم) گلوريا
يكي ديگر را نشان داده بود.توتوكا يكي ديگر را براي خودش انتخاب كرده بود. و من؟
چيزي جز يك كله كه در پشت سر همه بود و تقريبا بالي هم نداشت نمانده بود.چهارمين
فرشته اسكاتلندي كه فرشته كاملي هم نبود....من هميشه آخرين نفر بودم.وقتي بزرگ شوم
آنها خواهند ديد.يك جنگل آمازون ميخرم وهمه درختهايي كه سرشان به آسمان مي رسد
متعلق به من خواهند بود.مغازه ايي پر از بطري با توده اي از فرشته هايشان خواهم خريد
و كسي حتي يك گوشه بال آن ها را نخواهد داشت."


(درخت زیبای من---ژوزه مائوروده واسکونسلوس)

No comments: