Saturday, April 25, 2009


چه خوب است،هر از گاهی به برخی از آدمها بگوئی عاشقشان هستی و آنها بعد از درک آن
به تندی خود واقعیشان را نشانت بدهند.می دانی بارها باید آزمایششان کرد.آدمها موجوداتی مفرحند
و برایت هزار جور چهره رو می کنند.همان بهتر که در نظرشان عامه باشی تا خاصه.اینگونه
احمقها را خاص بودن دیوانگیست.اینگونه ابلهان که هنوز نمی دانند با چه کسانی چگونه باید
برخورد کرد.اینگونه آدمها که آن زمان که در مدفوع خود دست و پا می زدند ،آن زمان که
مانند قوم های عهد دقیانوس هر چند سال یکبار چند کیلومتر به شهر بزرگ ما نزدیک می شدند
و آخر آنها را راه دادیم بروند جائی بنشینند که خدا می داند در نقشه بود یا نبود..
آنهائی که از شرم خانواده فرار کردند و رفتند هویتشان را میان زردها عوض کنند..
آنها که هیچ چیز از نت نمی دانستند و اکنون برای من موتسارت قرن بیست و یک شده اند.
آنها که هرکاری دلشان بخواهد می کنند تا فقط عقده هاشان کم شود..
وای بر من
که اینگونه باید به سرازیری بروم و هر گدائی مرا اساسی معتبر شود.از ماست که بر ماست.

No comments: