Thursday, February 26, 2009



گاهی اوقات خیلی از حقایق و واقعیات نمی ترسی..ولی وقتی که باشون روبه رو میشی
تمام بدنت شروع به لرزش می کنن.
تمام وجودت رو غم و اندوه می گیره..هیچ کاریم نمی تونی بکنی تا تغییرش بدی..
گاهی اوقات وانمود می کنی که برخی مسائل اصلا واست اهمیت ندارن اما..
اما همینکه میفهمی داغون می شی...نمی تونم واست تصویرش کنم که چقدر درد داره..
تا نکشی نمی تونی بفهمی..
گاهی اوقات واست از دست دادن واست تعریف نشده و نمی تونی درک کنی
اما بذار تا از دست بدی،چیزا و کسائی که زمانی مال تو بودن و می تونستی تا ابد داشته باشیشون
بذار از دست بدی..و تمام پیکر از دست دادن رو لمس کنی..اونوقت می فهمی که درد واقعا
یه چیز نسبیه و سرنوشت..سرنوشت و تقدیر یک روسپی دمدمی و بی وفاست.

No comments: