Wednesday, August 31, 2011



سالومه چه با حسرت از دريا ميگفت؛
از امامزاده اي كه وسط آب بود و آدمها با قايق ميرفتند طرفش،
كه اگه دريا بود، گياه بود و باد بود و هواي تازه. با دريا، دلها بزرگتر ميشد و آرزوها كوچكتر..
شايد اگه دريا بود...

کافه ستاره - سامان مقدم

No comments: