Monday, August 30, 2010



انگار واقعا عشق یک بار می آید و مابقی تنها پیش مقدمه ایست برای آنکه
وقتی که می آید آماده باشی.
هیچگاه فکر نکرده ام که اکنون آماده ام..
گاهی در درون کم میاورم از این حجم بزرگ..اما مبارزه می کنم
گاهی حس می کنم که تنهاترم در مقابل یک توده عظیم غیر قابل کنترل..
گاهی خوشبختی بیشتر از این نیست
گاهی ترسی مردانه است..خوب دقت کن ترس مردانه خیلی فرق دارد..
اما روز و روزگار می گذرد و من می دانم هر افتاقی که بیفتد من به آن غار تاریک باز نخواهم گشت..
مانند رابرت دنیرو که در فیلم هیت به پاچینو برگشت گفت: " من دیگر به زندان بر نمی گردم ، حتی اگر بمیرم.."
و مرد.

.
.
تو شوخی شوخی حرف از رفتن میزدی و من جدی جدی نابود میشدم

No comments: