Monday, November 16, 2009


-----------------------------------------------------------------------------------------------
نور تو بودی...
.
.
.
یکی بیاد مرام بذاره..پا بشه..پائی واسه رفتن سینما..یه ساله نرفتم..واسه یه سکانس خاص
میخوام این فیلم کیمیائیو ببینم..
.
.
.
بعد متها یه فیلم متفاوت دیدم
in bruges
حس زیبائی شناسی مرده ام بهم می گه نکات زیبا زیاد داشت..توصیه میشه..
.
.
.
بهار متوسط
تابستان بد
پائیز افتضاح
زمستون دیگه داغونه لابد
این بود زیندیگی..!!
.
.
.
دروغ
ازینکه مجبورم واسه لاپوشونی حماقتا و اشتباها و ناکامیام دروغ بگم
متنفرم..
هیچوقتم دروغگوی خوبی نبودم..
هیچوقتم حس خوبی بهم از دروغگوئی دست نداده..
اما چه کنم..گاهی مجبورم..مجبور..
.
.
.
باور نمی کنم..اما خدائی هست..
.
.
.
هنوز خیلی مونده
خیلی زیاد
تا من به یک چهارم طلبم از زندگی برسم..
.
.
.
بر اساس اصل لانه کبوتری، ریدم.
طبق معمول این سالای اخیر..
عادت شده.


No comments: