Monday, August 31, 2009



الکل و سیگار
کی حاضره گریه نکنه؟
کی حاضره بشینه و بخنده
من بودم که وقتی همه گریه می کردند و بغضاشون رو فرو می دادن می خندیدم
شوخی می کردم
مسخره بازی در میاوردم
بی حس
می دونی یعنی چی؟
اینکه همه رفتن و این رفیق فاب همیشگیت و کسی که همیشه بات بود و باش بودی
کسی که هروقت جائی گیر می کردی بود..هروقت جائی گیر می کرد بودی..
اونم داره میره
شمارش معکوس
خیلیا هستن..خیلیا نیستن
بات فور می
دِر ایز نو وان اِلس..
خیلی کمه رفیق واقعی..همه نادونن..همه بی معرفتن..
اما من بی حسم
می خندم
چون عادت کردم...به این قضیه سالهاس که عادت کردم..



No comments: