Sunday, June 21, 2009



بیشتر از اینکه از میزان بالای احمق بودن تو ناراحت بشم،
باید از میزان حماقت خودم ناراحت باشم که برای مدت کوتاهی تصور کرده بودم
تو از اون دسته آدمائی هستی که خدا فرستاده تا راه رو به آدم نشون بده!!
خیلی زود فهمیدم که تو از من داغونتری و محتاجتر..
چون من هیچ راهی نرفتم و سر جای اولمم..اما تو یه راهی رو اشتباه رفتی بیست و اندی سال
که کاملا بیراهه بوده و اگه روزی بفهمی باس تمومش رو برگردی..
البته مطمئنم که این اتفاق نمیفته.
شرم بر او و من نیست..اگر ما از اون می گیم به خاطر آنست
که روزی روزگاری پدران و مادران روشن ما تسلیم خرافات و اسطوره پرستی نشدن و
گذاشتن تا امثال شما بیاین و این سرزمین را به نا اهلان بدید..حالا ما مجبوریم تا به یکی از
قماش شما راضی شیم تا کم کم این لکه ننگ برای همیشه از این سرزمین بره.
شرم واقعی بر ما نیست که در واقعیت دنیا زندگی می کنیم.
شرم این سرزمین بر تو و تمام کسائیست که سالهای سال با خرافات و اراجیف
شستشوی مغزی داده شدن انگونه که نمی تونند خیر و صلاح خود را بفهمند و
باید همیشه چشم به یکسری حروم زاده داشته باشن که به آنها درست و غلط رو نشون بدن!
آری هنوز هم خر بسیار است.

No comments: